در دنیای پیچیده و پرچالش آموزش، برخی کودکان در منطقهای خاکستری قرار میگیرند؛ نه آنقدر ضعف دارند که در دسته اختلالات شدید یادگیری جای بگیرند، نه آنقدر قوی هستند که بدون حمایت پیش بروند. در اینجا، مفهوم هوش مرزی در کودکان به میان میآید؛ پدیدهای که اگر نادیده گرفته شود، میتواند آینده تحصیلی و حتی اجتماعی این کودکان را تحتالشعاع قرار دهد، اما اگر به درستی شناخته شود، فرصتی برای کشف استعدادهای پنهان و ایجاد ارتباط موثر با دانش آموزان است.
آیا تا به حال کودکی را دیدهاید که در برخی درسها، عملکردی متوسط دارد، اما با کوچکترین تغییر در روش تدریس، دچار جهشی غیرمنتظره میشود؟ این همان نقطه عطفی است که آگاهی از انواع اختلالات یادگیری و تفاوتهای آن با هوش مرزی میتواند معجزه کند. در این مقاله، به بررسی این مرز نامرئی میپردازیم و راهکارهایی را توضیح میدهیم که میتواند مسیر یادگیری این کودکان را دگرگون کنند.
اما معنای هوش مرزی چیست؟ هوش مرزی در کودکان به شرایطی اشاره دارد که در آن یک کودک از نظر بهره هوشی (IQ) در محدوده ۷۰ تا ۸۵ قرار میگیرد. این در حالی است که بهره هوشی نرمال برای کودکان معمولا بین ۸۵ تا ۱۱۵ است. اگر نمره هوش کودک در این محدوده باشد، از نظر شناختی در سطح متوسط و طبیعی قرار میگیرد. کودکان هوش مرزی نه آنقدر ضعف دارند که در رده کمتوانی ذهنی قرار بگیرند، نه آنقدر قوی هستند که بتوانند مانند همسالان خود به راحتی از پس یادگیری برآیند. یک بچه هوش مرزی معمولا در برخی مهارتهای تحصیلی با مشکل مواجه میشود، اما با حمایت مناسب و روشهای آموزشی صحیح، میتواند به خوبی پیشرفت کند. درک صحیح از هوش مرزی کودکان، به والدین و معلمان کمک میکند تا انتظارات واقعبینانهتری از آنها داشته باشند و محیط یادگیری مناسبی برای این دانشآموزان فراهم کنند.
کودکان هوش مرزی در سیستم آموزشی عادی، اغلب بدون آن که دلیل اصلی آن به درستی تشخیص داده شود، دچار افت تحصیلی میشوند! ناتوانی در یادگیری همپای همسالان، کاهش انگیزه و مشکلات رفتاری، از جمله دلایل افت تحصیلی دانش آموزان مرزی است که اگر به موقع شناسایی نشود، ممکن است به ترک تحصیل یا آسیبهای روانی جبرانناپذیر منجر شود. آگاهی از این علائم، به مربیان و خانوادهها کمک میکند تا با ارائه روشهای آموزشی مناسب و حمایت عاطفی، از تشدید مشکلات جلوگیری کنند. در این بخش از مطلب هوش مرزی در کودکان، به سراغ رایجترین علائم این اختلال میرویم.
کندی در یادگیری در کودکان هوش مرزی به این معنی است که این کودکان برای درک و یادگیری مفاهیم جدید، به زمان بیشتری نسبت به همسالان خود نیاز دارند. آنها معمولا نیاز به تکرار بیشتر و آموزش گام به گام دارند تا بتوانند مطالب را به خوبی یاد بگیرند. این مسئله، به دلیل محدودیت در پردازش اطلاعات و سرعت یادگیری پایینتر بچههای هوش مرزی است.

کودکان هوش مرزی، اغلب در مهارتهای کلامی ضعف دارند، یعنی دیرتر از دیگر کودکان صحبت کردن را شروع میکنند و دایره لغات محدودتری دارند. آنها ممکن است در بیان افکار خود به صورت شفاهی مشکل داشته باشند یا جملاتشان کوتاه و ساده باشد. این ضعف کلامی به معنای کمهوشی نیست، بلکه نشان میدهد این کودکان نیاز به تمرین بیشتر و روشهای آموزشی ویژه دارند.
هوش مرزی در کودکان باعث میشود در به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات، مخصوصا در حفظ چیزهایی مثل اعداد، کلمات یا دستورالعملها مشکل داشته باشند. آنها ممکن است درسهایی را که روز قبل یاد گرفتهاند، زودتر فراموش کنند یا در به خاطر آوردن جزئیات ساده ضعف نشان دهند. این مشکل حافظه به این معناست که این کودکان نیاز به تکرار بیشتر و روشهای یادگیری سادهتر دارند.

بچه هوش مرزی، به راحتی حواسش پرت میشود، تمرکزش را از دست میدهد و با بیحوصلگی دست و پنجه نرم میکند. این کودکان معمولا در انجام تکالیف یا گوش دادن به درس برای مدت طولانی مشکل دارند و نیازمند وقفههایی برای استراحت و تمرکز دوباره برای ادامه فرآیند یادگیری هستند.
کودکان هوش مرزی معمولا در انجام برخی حرکات ظریف و دقیق با مشکل مواجه میشوند. این مسئله شامل فعالیتهایی مثل تمیز و مرتب نوشتن تکالیف، بستن بند کفش یا استفاده از قیچی میشود که برایشان سخت است. این مشکلات، به دلیل هماهنگی کمتر بین چشم و دست و کنترل عضلات ریز اتفاق میافتد.
هوش مرزی در کودکان باعث میشود که به دلیل مقایسه دائمی با همسالان و شکستهای مکرر در یادگیری، اعتمادبهنفس پایینی داشته باشند. آنها اغلب احساس میکنند «به اندازه کافی خوب نیستند»، چون نمیتوانند مانند دیگران مطالب را سریع و دقیق یاد بگیرند. این مسئله با حمایت صحیح و تاکید بر نقاط قوتشان (مثل پشتکار یا خلاقیت) قابل بهبود است.

کودکان هوش مرزی، واکنش کندتری به محرکها نشان میدهند، به این معنی که برای پردازش اطلاعات و پاسخ دادن به سوالات یا دستورات به زمان بیشتری نیاز دارند. این کندی، ناشی از سرعت پایینتر پردازش ذهنی است، نه به دلیل ناتوانی در درک یا بیعلاقگی. در موقعیتهای جدید یا پیچیده، این کودکان ممکن است بیشتر از همسالان خود به زمان نیاز داشته باشند تا اطلاعات را تحلیل کنند و پاسخ مناسبی بدهند.
با شناسایی این نشانهها، میتوان با مشورت متخصصان، برنامههای آموزشی فردی و حمایت روانی طراحی کرد تا از افت تحصیلی پنهان این بچهها جلوگیری شود.
هوش مرزی کودکان معمولا حاصل ترکیب پیچیدهای از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی است که مانند قطعات یک پازل در کنار هم قرار میگیرند. از نظر علمی، تحقیقات نشان میدهد حدود ۶۰-۵۰٪ موارد، ریشه در عوامل ژنتیکی دارد؛ گاهی یک تغییر کوچک در کروموزومها یا ژنهای خاص میتواند مانند یک تنظیمکننده حجم، قدرت پردازش ذهنی را کمی کاهش دهد، اما جالب اینجاست که عوامل محیطی هم نقش تعیینکنندهای بازی میکنند: محرومیتهای تغذیهای در سالهای حساس رشد مغز (به ویژه کمبود ید و آهن)، عفونتهای دوران بارداری یا حتی استرس مزمن، میتوانند مانند یک فیلتر، ظرفیت شناختی کودک را محدود کنند!
نکته امیدوارکننده این است که مغز کودکان، فوقالعاده انعطافپذیر است. مطالعات تصویربرداری عصبی نشان دادهاند که با روشهای آموزشی هدفمند، تحریکات محیطی غنی و روابط عاطفی پایدار، مغز کودکان میتواند مسیرهای عصبی جدیدی ایجاد کند. در واقع، هوش مرزی در کودکان یک حکم قطعی نیست، بلکه بیشتر شبیه یک نقطه شروع است که با درک صحیح و حمایت بهموقع، میتوان از آن عبور کرد. کلید موفقیت و بهبود برای مسئله هوش مرزی در کودکان، در شناخت بهموقع و ارائه «آموزشهای مخصوص» است که مانند یک عینک، دنیای یادگیری را برای این کودکان واضحتر میکند.
هوش مرزی در کودکان یک محدودیت مطلق نیست، بلکه یک چالش یادگیری است! با حمایت صحیح، این کودکان میتوانند به رشد و پیشرفت چشمگیری برسند و حتی برخی از ضعفهای شناختی خود را جبران کنند. تحقیقات نشان میدهد که افزایش تاب آوری دانش آموزان از طریق محیط آموزشی غنی، روشهای یادگیری شخصیسازیشده و تقویت مهارتهای اجتماعی، میتواند مسیر موفقیت این کودکان را هموار کند. باید در نظر گرفت که هوش مرزی یک برچسب نیست، بلکه تنها نیازمند یک راه متفاوت برای یادگیری است، راهی که با صبر، خلاقیت و ابزارهای مناسب، میتواند به دستاوردهای شگفتانگیز منجر شود.

از جمله روشهای درمان و بهبود کودکان هوش مرزی عبارتند از:
هوش مرزی در کودکان، میتواند با ابزارهای مناسب و نگرش مثبت از مرزهای یادگیری عبور کند، کافیست به جای فشار آوردن به آنها، مسیر را برایشان هموار کنیم. یکی از مهمترین اقدامات در این مسیر، اجرای راهکارهای کاهش استرس در دانش آموزان است که شامل ایجاد محیطی آرام، تقسیم تکالیف به بخشهای کوچکتر و تشویق به جای تنبیه میشود. با این روشها، نه تنها اضطراب کودک کم میشود، بلکه اعتمادبهنفس او برای مواجهه با چالشهای یادگیری نیز تقویت میشود. همچنین، استفاده از بازیهای آموزشی و فعالیتهای گروهی، میتواند یادگیری را برای این کودکان لذتبخش و کماسترس کند. به یاد داشته باشید که پیشرفت کودکان مرزی، به زمان و صبر نیاز دارد، اما با حمایت درست، آنها هم میتوانند به موفقیتهای چشمگیری برسند.
شناخت و پذیرش هوش مرزی در کودکان در واقع اولین گام برای کمک به این گروه است. بچه هوش مرزی نه کمهوش است و نه تنبل؛ او فقط به روشهای متفاوتی برای یادگیری نیاز دارد. اگر این نیازها نادیده گرفته شوند، کودک ممکن است در چرخهای از شکستهای تحصیلی، کاهش اعتمادبهنفس و انزوای اجتماعی گرفتار شود، اما با آموزش هدفمند و محیطی حمایتگر، این کودکان میتوانند مهارتهای لازم برای زندگی مستقل و موفق را کسب کنند. سرمایهگذاری روی برنامههای آموزشی فردی، تقویت مهارتهای اجتماعی و کاهش فشارهای غیرضروری آینده تحصیلی، سلامت روان و کیفیت زندگی این کودکان را دگرگون میکند. هر کودک هوش مرزی، حق دارد فرصت شکوفایی داشته باشد؛ این وظیفه ماست که این فرصت را برایش فراهم کنیم.
بلاگهای اخیر
اخبار پیشنهادی